سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتظار
یکشنبه 90 خرداد 8 :: 2:16 عصر ::  نویسنده : رازناز

می گویند بودا هر گاه با بی احترامی یا بد رفتاری کسی مواجه میشده، از او تشکر می کرده است! وقتی علت را می پرسیدند، بودا می گفته است: زندگی آینه ای است که ما خود را در آن می بینیم. نوع رفتار دیگران با ما نشانه وجود منشاء آن نوع رفتار در خود ماست که بعنوان همسان جذب شده است. و بدینگونه می توان عیوب خود را یافت. اگر مخالفان خود را به‌ پای چوبه‌ی اعدام می کشانی ! بدان‌ صاحب عقلی هستی بسان طناب . و اگر مخالفان خود را به‌ زندان می فرستی! بدان صاحب عقلی هستی بسان قفس . و اگر با مخالفان خود به‌ جنگ درمی افتی! بدان صاحب عقلی هستی بسان چاقو . و اما اگر با مخالفان خود به‌ بحث و گفتگو می پردازی و آنها را متقاعد می سازی و به‌ سخنان حق آنها قناعت می کنی!

بدان صاحب عقلی هستی‌ بسان عقل





موضوع مطلب :
یکشنبه 90 خرداد 8 :: 1:56 عصر ::  نویسنده : رازناز



                                                                                         

امام باقر علیه السلام فرمود: پیغمبرى از پیامبران بنى اسرائیل به مردى گذر کرد، دید قسمتى از بدنش در زیر دیوارى است و قسمتى از آن بیرون از دیوار بود، و مرغان پرنده او را از هم پاشیده ، و سگان ، تنش را دریده بودند، از آنجا گذشت شهرى را مشاهده کرد و وارد آن شهر گردید، دید کى از بزرگان آن شهر، مرده است و او را بر روى تختى نهاده اند و با پارچه دیبا (و ابریشم ) کفن کرده اند و دور آن تخت ، منقلهاى عود (ماده خوشبو) است که مى سوزد.

آن پیامبر عرض کرد: پروردگارا! من گواهى مى دهم که تو حاکم عادل هستى و به کسى ستم نمى کنى (اما) آن (مرد اول ) بنده تو است که به اندازه یکچشم به هم زدن به تو شرک نورزید،
و به آن مرگ که من دیدم (نصف بدنش زیر دیوار و نصف دیگر را مرغان و سگان مى خوردند) او را میراندى ، ولى این شخص (دوم ) را که به اندازه یکچشم بهم زدن به تو ایمان نیاورده ، این
چنین (با تشریفات ) او را مى راندى .

خداوند فرمودند: آرى اى بنده من ، همانگونه که گفتى حاکم عادلى هستم که ستم نکنم ، آن بنده من (مرد اول ) گناهى ، پیش من داشت ، او را با آن وضع مى راندم تا مرا دیدار کند، در
حالى که دیگر گناهى بر او نباشد، و این بنده من (مرد دوم ) کار نیکى نزد من داشت ، او را با چنین وضعى مى راندم تا مرا ملاقات کند و دیگر پیش من کار نیکى نداشته باشد

 (و طلبکار من نباشد)

داستانها و پندها (جلد سوم)

مصطفى زمانى وجدانى

- ? -




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 خرداد 8 :: 12:18 عصر ::  نویسنده : رازناز

یکی از بزرگان، عادت داشت بیش از نگران کردن مردم، بندگان خدا را به لطف او امیدوار می‌کرد. پس از مرگ، خوابش را دیدند و پرسیدند:

- خدا با تو و اعمالت چگونه رفتار کرد؟

گفت:

انسان

- مرا به جایی بردند و گفتند: «در محضر خدایی؛ هر چه پرسیده می‌شود بگو!»... جز اطاعت، کاری نمی‌توانستم بکنم. ندایی را شنیدم که پرسید: «مگر از مجازاتم غافل بودی که آن همه از مهربانی‌ام گفتی؟... نترسیدی بندگانم گناهکار شوند و تقصیر تو باشد؟»...

نمی‌دانستم چه بگویم. ناگهان فکری از ذهنم گذشت و گفتم: «خدایا!... راست می‌گویی؛ اما دوست داشتم مخاطبانم دوستت داشته باشند»... کمی سکوت شد. دلم می‌لرزید. دوباره ندا را شنیدم. گفت: «همه گناهانت را به خاطر نیَّت خوبت بخشیدم».

==== 

گناه، لذت دارد؛ آدم‌ها هم که نمی‌توانند گناه نکنند... اما وقتی در دلشان از مجازات خدا نگران باشند، نمی‌توانند از گناهی لذت کامل ببرند. آدمی هم که از گناه لذت کافی نبرد، آرام- آرام، از گناه کردن پرهیز می‌کند تا نگرانی آخر گناه، کامش را تلخ نکند. خوبی خوف این است.

 




موضوع مطلب :
چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 :: 2:51 عصر ::  نویسنده : رازناز
روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد .
اوپرسید : آیا خداوند هر جیزی را که وجود دارد ، آفریده است ؟

دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : بله.

استاد پرسید : هر چیزی را ؟

پاسخ دانشجو این بود : بله هر چیزی را .

استاد گفت : در این حالت ، خداوند شر را آفریده است . درست است ؟
زیرا شروجود دارد .

برای این سوال ، دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند .
استاد از این فرصت حظ برده بود که توانسته بود یکبار دیگر ثابت کند
که ایمان و اعتقاد فقط یک افسانه است .

ناگهان ، یک دانشجوی دیگر دستش را بلند کرد و گفت : استاد ، ممکن است که
از شما یک سوال بپرسم؟

استاد پاسخ داد : البته .

دانشجو پرسید : آیا سرما وجود دارد ؟

استاد پاسخ داد : البته ، آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید ؟

دانشجو پاسخ داد : البته آقا ، اما سرما وجود ندارد .
طبق مطالعات علم فیزیک ، سرما عدم تمام و کمال گرماست . و شئی را تنها
در صورتی می توان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد .
و این گرمای یک شئی است که انرژی آن را انتقال می دهد .
بدون گرما ، اشیاء بی حرکت هستند ، قابلیت واکنش ندارند .
پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم .

دانشجو ادامه داد : و تاریکی ؟

استاد پاسخ داد : تاریکی وجود دارد .

دانشجو گفت : شما باز هم در اشتباه هستید ، آقا .
تاریکی فقدان کامل نوراست . شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید ،
اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز تنوع رنگهای مختلف را
نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور ، نور می تواند تجزیه شود
.
تاریکی لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم .

و سرانجام دانشجو پرسید : و شر ، آقا ، آیا شر وجود دارد ؟ خداوند شر را
نیافریده است .
شرفقدان خدا در قلب افراد است ، شر فقدان عشق ، انسانیت و ایمان است . عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند . آنها وجود دارند .
فقدان آنها منجر به شر می شود .

و حالا نوبت استاد بود که ساکت بماند .


نام این دانشجو آلبرت انیشتین بود



موضوع مطلب :
یکشنبه 90 اردیبهشت 4 :: 3:53 عصر ::  نویسنده : رازناز

آسان‌ترین راه آشنایی، یک سلام است، ولی گرم و صمیمی.

آسان‌ترین راه قدردانی، یک تشکر ساده است، ولی خالص و صمیمانه.


آسان‌ترین راه عذر خواهی، عدم تکرار اشتباه قبلی است.


آسان‌ترین راه ابراز عشق، به زبان آوردن آن است.


آسان‌ترین راه رسیدن به هدف، خط مستقیم است.


آسان‌ترین راه پول در آوردن، آن است که همواره در کارت رعایت انصاف را بکنی.


آسان‌ترین راه احترام، اجتناب از گزافه‌گویی و گنده‌گویی است.


آسان‌ترین راه جلب محبت، آن است که تو نیز متقابلا عشق بورزی و محبت کنی.


آسان‌ترین راه مبارزه با مشکلات، روبرو شدن با آنهاست نه فرار.


آسان‌ترین راه رسیدن به آرامش، آن است که سالم و بی‌غل و غش زندگی کنی.


آسان‌ترین دوستی، همیشه بهترین دوستی نیست. این را به خاطر بسپار.


آسان‌ترین بحث، بحث در باره چیزهای خوب و امیدوار کننده است.


آسان‌ترین برد، آن است که خود را از پیش بازنده ندانی.


آسان‌ترین راه خوب زیستن، ساده زیستن است.


آسان‌ترین راه دوری از گناه، آن است که همیشه بدانی چیزی به نام وجدان داری.


آسان‌ترین و در عین حال با ارزش‌ترین عشق، بی‌ریا‌ترین آن است.


آسان‌ترین راه بودن، آن است که حس بودن همیشه در وجودت شعله‌ور باشد.



آسان‌ترین راه راحت بودن، آن است که خودت را همان طور که هستی بپذیری و در همه حال خودت باشی.



آسان‌ترین راه خوشبخت زیستن، آن است که همان طور که برای خودت ارزش قایلی، برای دیگران نیز ارزش قایل شوی بدون توجه به موقعیت طرف مقابل.



حالا کمی مکث کنید و ببینید که به همین راحتی می‌توانید آسان و ساده روزگار را به خوشی سپری کنید.

                                                                                                                                                                             




موضوع مطلب :

درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 25051



>