سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتظار
پنج شنبه 89 دی 30 :: 10:47 عصر ::  نویسنده : رازناز

انگار سالهاست بهاری نیامده ، تعبیر خوابهای شب من سپید نیست

خونگریه های نیمه وشب ودرد ورنج را ،آغوش گرم آنکه به جان میخرید نیست



نقاشی سیاه خدا روی بوم شب ،قهره است با زمین و زمان با ستاره ها . . .

خود را به خواب می زند اینجا دوباره ماه ، دق کردن پلنگ صبوری بعید نیست



افسوس چشم مست تو را خام کرده اند، من بی فروغ مانده ام و بال های من

جا مانده توی پیرهن اتفاق ها، اینبار هم برای پریدن امید نیست



تاریخ بی حضور تو نابود می شود ، وقتی عقاب حادثه بالش شکسته است

در قلب کوههای دماوند و بیستون ،شوری که طرح و رنگ تو را میکشید نیست



یکبار هم برای همیشه بیا بمان، در لابلای نم نم باران قدم بزن . . .

وقتش شده مرا ببری با خودت بیا ، اینک بیا که ریزش باران شدید نیست 

 (م- شوریده)       




موضوع مطلب :

درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 24186



>